هوش یک مفهوم مبهم است که در بسیاری از زمینه ها سعی در تعریف آن شده است و محققان زیادی به بررسی آن پرداخته و انواع مختلفی از هوش با عنوان های متفاوت وارد ادبیات پژوهشی و علمی شده است.
"هوش" در مفهوم عمومی خود نوعی توانایی ذهنی است و قابلیتهای متفاوتی همچون استدلال، برنامه ریزی، حل مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان و یادگیری را در بر می گیرد.
"هوش" معمولا به عنوان توانایی های بالقوه عقلانی تعریف می شود چیزی که ما با آن زاده می شویم چیزی که قابل اندازه گیری است و ظرفیتی که تغییر دادن آن دشوار است.
“هوش” به معنای توانایی یک عامل در به کارگیری دانش برای اثرگذاشتن بر محیط خود، و توانایی فراگیری و فهم یا کارکردن با یک وضعیت جدید بکار می رود.
روانشناسان هوش فردی را به عنوان توانایی عملکرد موثر در زندگی تعریف کرده اند. افراد هوشمند کسانی هستند که به کسب دانش و مهارت ماحصل تجربه برای مدیریت کارآمد و وظایف زندگی روزمره سوق داده می شوند. یکی از جنبه های بسیار مهم هوش پذیرفتن تغییرات پویای جهانی و محیطی، و مهارت ها و دانش حاصل از تجارب گذشته است که غیر قابل انکار و چالش برانگیز می باشد.
هوش سازمانی نتیجه اجتماعی هوش فردی است و به آن مربوط می شود. نوآوری نیازمند هوش است و نبود هوش فردی و سازمانی، همه دست اندرکاران را در دستیابی به راه حل مشکلات دچار سردرگمی و ناتوانی می کند.