هوش ماشینی؛ مصنوعی یا طبیعی؟

هوش سازمانی؛ دانایی یا دارایی؟

هوش ماشینی؛ مصنوعی یا طبیعی؟

هوش سازمانی؛ دانایی یا دارایی؟

سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنینَ
منزّه است خدایی که این را مسخر ما گردانید، و گرنه ما هرگز قادر بر آن نبودیم.

جهان را بلندی و پستی تویی
ندانم چی ای، هرچه «هستی» تویی
(حکیم فردوسی)

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با موضوع «هوش سازمانی» ثبت شده است

پیش بینی میشود که هوش مصنوعی در بیشتر وظایفی که برای آن تعریف شده است به نیرویی فرا انسانی در این قرن بدل شود. چنین پیشرفتی میتواند فرصتها و مخاطرات زیادی را برای بشریت در پی داشته باشد. به نظر متخصصان مختلف در چند دهه آینده، قابلیتهای مختلف هوش مصنوعی خود را نشان داده و بدین ترتیب به شکل رادیکالی قدرت، ثروت و رفاه موجود را دگرگون میکند. دگرگونی هایی که از نظر دامنه تغییرات با انقلاب صنعتی قابل مقایسه است.

حکمرانی هوش مصنوعی درواقع مطالعه چگونگی مدیریت گذار به سیستمهای هوش مصنوعی پیشرفته با تمرکز بر ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، نظامی، حکومتی و اخلاقی است. حکمرانی هوش مصنوعی بر نهادها و زمینه هایی که هوش مصنوعی ساخته شده و استفاده می شود، متمرکز است.

 

احتمال نبرد بر سر هوش مصنوعی

با بالا رفتن احتمال وقوع خطر رقابتهای شدید بر سر هوش مصنوعی لازم است که راههای ممکن اجتناب از چنین رقابتهایی اندیشیده شده و یا درصورت وقوع برای خاتمه آن برنامه ریزی کرد. راه حل سیاسی معمول برای مواجهه با مخاطرات سیاسی در جهان معمولاً در افزایش شفافیت از یک طرف و وضع هنجارها، قراردادها و یا امضای توافقنامه ها است که می تواند دوطرفه، چندطرفه و یا در سطح جهانی باشد. هنجارها دربرگیرنده فهم دو طرف درباره رفتارهای غیرقابل پذیرش و واکنشهای تحمیل شده در پاسخ به آن است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۰۰ ، ۰۱:۱۳

هوش یک مفهوم مبهم است که در بسیاری از زمینه ها سعی در تعریف آن شده است  و محققان زیادی به بررسی آن پرداخته و انواع مختلفی از هوش با عنوان های متفاوت وارد ادبیات پژوهشی و علمی شده است.

 

"هوش" در مفهوم عمومی خود نوعی توانایی ذهنی است و قابلیتهای متفاوتی همچون استدلال، برنامه ریزی، حل مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان و یادگیری را در بر می گیرد.

"هوش" معمولا به عنوان توانایی های بالقوه عقلانی تعریف می شود چیزی که ما با آن زاده می شویم چیزی که قابل اندازه گیری است و ظرفیتی که تغییر دادن آن دشوار است.

“هوش” به معنای توانایی یک عامل در به کارگیری دانش برای اثرگذاشتن بر محیط خود، و توانایی فراگیری و فهم یا کارکردن با یک وضعیت جدید بکار می رود.

 

روانشناسان هوش فردی را به عنوان توانایی عملکرد موثر در زندگی تعریف کرده اند. افراد هوشمند کسانی هستند که به کسب دانش و مهارت ماحصل تجربه برای مدیریت کارآمد و وظایف زندگی روزمره سوق داده  می شوند. یکی از جنبه های بسیار مهم هوش پذیرفتن تغییرات پویای جهانی و محیطی، و مهارت ها و دانش حاصل از تجارب گذشته است که غیر قابل انکار و چالش برانگیز می باشد.

هوش سازمانی نتیجه اجتماعی هوش فردی است و به آن مربوط می شود. نوآوری نیازمند هوش است و نبود هوش فردی و سازمانی، همه دست اندرکاران را در دستیابی به راه حل مشکلات دچار سردرگمی و ناتوانی می کند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۰ ، ۱۰:۵۴

امروزه سازمان ها با تغییرات سریع و گسترده ای در محیط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، تکنولوژیکی و اقتصادی روبه رو می شوند. هرچه زمان به جلوتر می رود، با توجه به پیشرفت علوم و فنون و پیدایش نیازها و چالش های نوین، سازمان ها پیچیده تر و اداره آن ها دشوارتر می شود. در این دنیای پررقابت که سازمان ها برای بقا بایستی توان رقابتی خود را تقویت نمایند، مدیران برای پیشبرد اهداف سازمانی بهتر به هوش سازمانی نیاز دارند تا بتوانند با اتکای به آن، عملکرد خود و سازمان را بهبود بخشند.

هوش سازمانی یکی از منابع اصلی رقابت پذیری سازمان هاست. هوش سازمانی توانایی بالقوه سازمان برای گردآوری اطلاعات مرتبط محیطی و تبدیل این اطلاعات به دانشی سودمند می باشد که باعث می شود اطلاعات برون سازمانی در دسترس سازمان قرار گیرد. هوش سازمانی نشان دهنده ظرفیت سازمان برای یکپارچه سازی توانایی های ذهنی سازمان به منظور تحقق رسالت های سازمان است.

محققان برای هوش سازمانی مؤلفه های مختلفی را در نظر می گیرند. به عنوان نمونه:

  • 3 مؤلفه : ظرفیت فرآیند اطلاعات؛   توانایی انطباق؛   هوش هیجانی جمعی.
  • 7 مؤلفه: چشم انداز استراتژیک؛  سرنوشت مشترک؛  میل به تغییر؛   روحیه؛   اتحاد و توافق؛    کاربرد دانش؛    فشار عملکرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۰ ، ۱۰:۳۷

هوش سازمانی (Organizational Intelligence) مفهومی جدید در عرصه متون سازمان و مدیریت است. پیشینه موضوعی هوش سازمانی به دهه 1990 بر می گردد و ریشه های آن باید در نظریه های مدیریت دانش و یادگیری سازمانی جستجوکرد ، اما سخن از هوش سازمانی از سال 1992 به طور آشکار و صریح در مقاله ای که ماتسودا با عنوان «هوش سازمانی، اهمیت آن به عنوان یک فرایند و فراورده» در کنفرانس بین المللی اقتصاد در توکیو منتشر کرد، مطرح شده است. 

هوش سازمانی (OI) به معنای کسب دانش و اطلاعات جامع از همه عواملی که بر سازمان تاثیر می گذارد. منظور از همه عوامل یعنی اطلاعاتی که از مشتریان، ارباب رجوع، رقبا، محیط اقتصادی، محیط فرهنگی، فرایندهای سازمانی (مالی، اداری، حفاظتی، تولیدی، منابع انسانی، بودجه و ...) که تاثیر زیادی بر کیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان می‌گذارد هوش سازمانی است.

 

دو دلیل عمده وجود دارد که چرا صنایع و سازمان‌ها به OI علاقه‌مند شده‌اند. اول عصر اطلاعات، دوم مسائل اقتصادی.

در عصر اطلاعات، کسی که اطلاعات دارد، دارای قدرت است. هر سازمان و شرکتی که از این قدرت برخوردار باشد در مقایسه با رقبای خود متمایز و ممتاز می‌شود. سازمان‌ها و شرکت‌ها، امروزه با سرعت حرکت و تغییر می‌کنند. اخذ اطلاعات صحیح در زمان صحیح اساس و پایه این سازمان‌ها است.

دلیل دیگر استفاده از OI اقتصاد است. بقای سازمان‌ها و شرکت‌ها در توفان اقتصاد رقابتی امروز بر دو محدوده متمرکز شده است. در سازمانی که OI در آن بکار گرفته می‌شود، مدیران می‌توانند اطلاعات هزینه‌ها را از داخل سازمان استخراج نمایند و بدانند که هزینه‌ها چه هستند و تصمیم‌هایی برای کاهش و حذف آنها بگیرند. تغییرات آینده را پیش‌بینی کنند و برای مسائل خود راه‌حلی مناسب داشته باشند. 

بطور خلاصه می توان گفت هوش سازمانی در سازمانهای پیچیده امروزی برآیند و ترکیبی از دو هوش فعال انسانی و هوش مصنوعی ماشینی خواهد بود که بی تردید مدیران سازمانها برای پویائی و افزایش کارائی سازمان خود  راهی جز بهره گیری از این دو جریان هوشمند نخواهند داشت.

 

مأخذ: وبگاه iHOOSH

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۰ ، ۱۰:۱۶